دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه جهان و یکی از مهمترین منابع آبی منطقه، نقش حیاتی در اکوسیستم و اقتصاد کشورهای حاشیه آن ایفا میکند. با این حال، طی چند دهه گذشته، کاهش قابل توجهی در سطح آب این دریاچه مشاهده شده است که نگرانیهای زیادی را در بین کشورهای همسایه و کارشناسان محیط زیست به وجود آورده است. این روند کاهش سطح آب که به دلیل عوامل طبیعی و انسانی رخ داده است، پیامدهای جدی برای محیط زیست، اقتصاد منطقه و زندگی مردم ساکن در مناطق ساحلی به همراه دارد.
دسترسی سریع به مطالب
نوسانات طبیعی سطح آب دریای خزر
امید صدیقی، مدیرکل دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیط زیست، در گفتگو با ایسنا بیان کرده است که نوسانات سطح آب دریای خزر یک پدیده طبیعی است که طی ۵۰۰ سال اخیر نیز تکرار شده است. به گفته او، در سال ۱۳۳۰ سطح آب دریا در حدود ۲۷.۳ متر زیر سطح آزاد دریاها بوده و در سال ۱۳۵۶ به ۲۸.۲ متر کاهش یافته است. اما از سال ۱۳۵۷ سطح آب این دریا شروع به افزایش کرد و تا سال ۱۳۷۳ حدود سه متر بالاتر آمد. با این حال، از سال ۱۳۷۳ به بعد، کاهش سطح آب دوباره آغاز شد.
این نوسانات طبیعی نشاندهنده پویایی اکوسیستم دریای خزر است، اما آنچه که امروز نگرانیها را بیشتر کرده، شدت و سرعت کاهش سطح آب در سالهای اخیر است. به گفته صدیقی، از سال ۱۳۸۶ تا ۱۴۰۰، سطح آب دریای خزر سالانه به طور متوسط ۹.۳ سانتیمتر کاهش یافته و این روند از سال ۱۴۰۰ به بعد شدیدتر شده است. به طوری که در سال ۱۴۰۱، این کاهش به ۲۶ سانتیمتر رسید.
عقبنشینی سواحل و نگرانیهای زیستمحیطی
یکی از مهمترین پیامدهای کاهش سطح آب دریای خزر، عقبنشینی سواحل است که به نوبه خود مشکلات زیستمحیطی و اقتصادی فراوانی را به وجود آورده است. مدیرکل دفتر بررسی و مقابله با آلودگیهای دریایی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار داشت که در پی این عقبنشینی، تاسیسات و بنادر ساحلی در معرض خطر قرار گرفتهاند و ممکن است نیاز به هزینههای سنگین برای لایروبی و انتقال آب به این تاسیسات باشد. علاوه بر این، کاهش سطح آب دریا باعث خشکی بخشهایی از پهنههای آبی همچون خلیج گرگان و تالاب میانکاله شده است که در سالهای اخیر روند خشکی آنها تشدید شده است.
صدیقی همچنین تاکید کرد که اگر این روند ادامه یابد، نه تنها تالابها و اسکلهها دچار مشکل خواهند شد، بلکه نیروگاههای ساحلی و مزارع پرورش میگو نیز تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. به گفته او، در این شرایط، سازمان حفاظت محیط زیست و سایر ادارات و سازمانها باید اقداماتی را برای سازگاری با کاهش سطح آب دریا و کاهش خسارتها انجام دهند.
چالشهای مدیریتی و نیاز به همکاری بینالمللی
یکی از مسائل مهم در مواجهه با کاهش سطح آب دریای خزر، نیاز به همکاری و انسجام بین دستگاهها و سازمانهای مختلف است. صدیقی اذعان کرد که تاکنون اقدامات موثری در این زمینه صورت نگرفته است و دستگاهها نیاز به همکاری و هماهنگی بیشتری دارند. او بیان کرد که بسیاری از سازمانها مطالعات خود را انجام دادهاند، اما نیاز به یکپارچهسازی و هماهنگی بین این دستگاهها وجود دارد تا بتوان به صورت موثر با این بحران مواجه شد.
صدیقی همچنین به اهمیت همکاری بینالمللی در این زمینه اشاره کرد و بیان داشت که موضوع کاهش سطح آب دریای خزر باید در کنوانسیون تهران و در هفتمین اجلاس کشورهای حاشیه دریای خزر مورد بحث قرار گیرد. این همکاری میتواند به یکپارچهسازی برنامهها و اجرای اقدامات مشترک برای مقابله با این پدیده کمک کند.
پیشبینیهای مختلف درباره آینده دریای خزر
در زمینه آینده دریای خزر و میزان کاهش سطح آب آن، پیشبینیهای مختلفی وجود دارد که هر یک بر اساس سناریوهای متفاوتی از تغییرات اقلیمی و محیطی بنا شده است. صدیقی در این خصوص توضیح داد که بر اساس سناریوی بدبینانه، افزایش دما، افزایش گازهای گلخانهای، افزایش شدت تابش خورشید و کاهش بارندگیها میتواند باعث کاهش ورودی آب به دریای خزر شود. این امر به ویژه از طریق کاهش دبی رودخانه ولگا که تامین کننده ۸۵ درصد آب دریای خزر است، رخ خواهد داد.
به گفته صدیقی، در بدترین سناریوی ممکن، تراز آب دریای خزر ممکن است تا ۱۸ متر کاهش یابد که این امر میتواند به خشک شدن بخشهای بزرگی از دریا، به ویژه در قسمتهای شمالی آن، منجر شود. اما سناریوی خوشبینانهتری نیز وجود دارد که بر اساس آن، طی سالهای آتی فعالیتهای خورشیدی کاهش یافته و روند افزایش دمای زمین کندتر خواهد شد. در این سناریو، ممکن است تراز آب دریای خزر افزایش یابد و حتی تا سال ۲۰۵۰ به سمت سردی و یخبندان مینیاتوری حرکت کنیم.
اقدامات ضروری برای مقابله با کاهش سطح آب دریای خزر
با توجه به پیشبینیهای مختلف، ضروری است که کشورهای حاشیه دریای خزر و به ویژه ایران، برای مقابله با کاهش سطح آب این دریا، اقدامات ضروری را در دستور کار قرار دهند. صدیقی تاکید کرد که در کنوانسیون تهران باید بحث کاهش تراز آب دریای خزر مطرح و برنامههای مشترک برای مقابله با این بحران تدوین شود. او همچنین خواستار توجه بیشتر به تحقیقات و مطالعات در این زمینه شد تا بتوان دقیقتر به سناریوهای مختلف پرداخت و موثرترین راهکارها را اجرا کرد.
یکی از مهمترین اقداماتی که میتوان برای کاهش اثرات کاهش سطح آب دریای خزر انجام داد، لایروبی و انتقال آب به تاسیسات و بنادر ساحلی است. این اقدام میتواند به حفظ عملکرد این تاسیسات کمک کند و از خسارات بیشتر جلوگیری کند. همچنین، احیای تالابها و پهنههای آبی مانند خلیج گرگان از طریق بازگشایی کانالها و ایجاد مسیرهای جدید برای ورود آب به این مناطق، یکی دیگر از اقدامات ضروری است که میتواند به کاهش اثرات منفی کاهش سطح آب کمک کند.
لزوم همکاری با روسیه و دیگر کشورهای حاشیه دریای خزر
با توجه به اینکه رودخانه ولگا به عنوان مهمترین منبع تامین آب دریای خزر، نقش حیاتی در حفظ تراز این دریاچه ایفا میکند، همکاری با روسیه برای مدیریت بهتر منابع آبی این رودخانه اهمیت ویژهای دارد. صدیقی بیان کرد که کاهش سطح آب دریای خزر، بیشترین آسیب را به روسیه وارد خواهد کرد، چرا که شیب دریای خزر در قسمت شمالی ملایم و کمعمق است و در صورت کاهش تراز آب، بخشهای بزرگی از این منطقه خشک خواهد شد.
به همین دلیل، لازم است که ایران و دیگر کشورهای حاشیه دریای خزر، با روسیه تعامل و هماهنگی بیشتری داشته باشند و در راستای مدیریت مشترک منابع آبی این منطقه اقدام کنند. این همکاری میتواند به کاهش اثرات منفی کاهش سطح آب کمک کرده و از بروز بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی جلوگیری کند.
نتیجهگیری
کاهش سطح آب دریای خزر یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی و اقتصادی است که کشورهای حاشیه این دریاچه با آن مواجه هستند. این کاهش نه تنها باعث خشکی بخشهای بزرگی از سواحل و پهنههای آبی این منطقه شده است، بلکه تاثیرات منفی بر زندگی مردم و اقتصاد منطقه نیز داشته است. با توجه به این شرایط، لازم است که کشورهای حاشیه دریای خزر با همکاری و هماهنگی بیشتری برای مقابله با این بحران اقدام کنند.
تحقیقات بیشتر و اجرای برنامههای مشترک، میتواند به کاهش اثرات منفی کاهش سطح آب دریای خزر کمک کند و از بروز بحرانهای بزرگتر جلوگیری کند. همچنین، لزوم همکاری با روسیه و دیگر کشورهای حاشیه دریای خزر برای مدیریت بهتر منابع آبی و حفظ تراز آب این دریاچه بیش از پیش احساس میشود. با اتخاذ تدابیر مناسب و همکاری بینالمللی، میتوان امیدوار بود که این چالش بزرگ زیستمحیطی و اقتصادی، به شکل موثرتری مدیریت شده و آینده بهتری برای دریای خزر و کشورهای حاشیه آن فراهم شود.